You are on page 1of 4

‫نيالوده‌ي پیشانازی‪ .

‬در تابلوهای نورنبِرگ و آوازخوان هم (که متعلق‌اند‬ ‫اگر بشــود گفت گئورگ بازلیتس در دهه‌ی ‪ 1960‬انگاره‌ای محدود‬
‫به اوایل دهه‌ی ‪ )1980‬باریکه‌های کاه با رنگ سیاه به هم چسبيده‌اند‪ ،‬و‬ ‫از هویتِ ملی را در هنر آلمان جانِ تازه داد‪ ،‬آنســلم کیفر با آثاری که‬
‫زمین جشــنواره‌هاي بيرون از شهر را به چشم‌اندازهایی چرک و کثیف‬ ‫آفرینش‌شان را از دهه‌ی ‪ 1970‬شروع کرد‪ ،‬نسیانِ جمعی را به‌شدت از‬
‫تبدیل کرده‌اند‪ .‬نازیسم‪ ،‬مبدع قوانین نژادیِ نورنبرگ و راهپیمایی‌های‬ ‫سرِ این جامعه پراند‪ .‬هر دو هنرمند در دوساالنه‌ی ونیزِ سال ‪ ،1980‬در‬
‫نورنبرگ‪ ،‬شهر تاریخی و خوش‌منظره‌ی قرن‌شانزدهمیِ آلمان را‪ ،‬شهرِ‬ ‫غرفه‌ی آلمان آثاری به نمایش گذاشتند؛ منتقدانِ هنریِ آلمانی مشخصاً‬
‫اپرای واگنر را‪ ،‬به ویرانه‌ی معنوي تقليل داده است‪ .‬در تابلوی راه‌های‬ ‫به آثار کیفر حمله کردند و دلیل‌شان هم گرایش‌هایی «ژرمنی» بود که‬
‫دنیادیدگی که تقلید طنزآمیزی از نگاره‌های مشاهیر است‪ ،‬کیفر با آوردن‬ ‫به کارهای او منتسب می‌کردند‪ .‬کیفر بیشتر دهه‌ی ‪ 1980‬را به عنوان‬
‫اسامی جنگ‌طلبانِ پروسی و شهدای ناسیونال‌سوسیالیسم‪ ،‬گزاف بودن‬ ‫چهره‌ی بحث‌برانگیــزی در آلمان باقی ماند‪ ،‬اگرچه در ایاالت متحده و‬
‫این مدعای آلمانی‌‌ها را نشان می‌دهد که کشورشان سرزمین شاعران و‬ ‫اسرائیل‪ ،‬از آثارش با شوروشوق بسیار استقبال کردند‪.‬‬
‫متفکران است‪ ،‬مدعایی که ریشه در عصرِ رمانتیک دارد‪.‬‬ ‫کیفر پا جای پای یوزف بویس (كه مدت کوتاهي شاگرد او بود) گذاشت‬
‫نقاشی‌های كيفر از ساختمان‌های متروکه مبتنی بر عکس‌های بناهایی‬ ‫و اسطوره‌های رمانتیکي را به عنوان دست‌مايه‌ي كار خود زنده كرد که‬
‫بودند از آلبرت اســپیر‪ ،‬پل تروست‪ ،‬ویلهلم کرایس‪ ،‬و دیگر معمارانی‬ ‫به علتِ سوءاستفاده‌هایی که نازی‌ها (به دالیلِ ناسیونالیستی) از آنها کرده‬
‫که برای حکومت نازی‌ها کار می‌کردند‪ .‬کیفر در این آثارش رویکردی‬ ‫بودند اعتبار خود را از دست داده بودند‪ .‬احتما ًال ذهن‌مشغولیِ شدیدِ کیفر‬
‫دوپهلوتــر در قبال تاریخ متأخرِ کشــورش دارد‪ .‬چنــان که برخي از‬ ‫ی برخــي از منتقدان را به دركي بيش از‬ ‫به وجه غیرعقالنیِ روحِ آلمان ‌‬
‫تحليل‌گران اشــاره کرده‌اند‪ ،‬توده کــردنِ کم‌وبیش جنون‌آمیزِ مصالحِ‬ ‫حد تحت‌اللفظي و مستقيم از تصوير‌پردازي او سوق داده‪ ،‬و باعث شده‬
‫غيرماندگار روی بوم و فرایندهای خشــونت‌باری که روي آنها اعمال‬ ‫كه چشم بر تمهیدات کنایی و تکنیک‌های آشنایی‌زدایانه‌ای که استفاده‬
‫می‌کند (از جمل ‌ه سوزاندن و شکاف دادن)‪ ،‬قطعاً نشانگرتمایل او به زير‬ ‫می‌کند‪ ،‬ببندند‪ .‬رویکرد حســی او به مصالــح کارش و همراهی‌اش با‬
‫سؤال بردن تصوير‌پردازي آثارش است‪ .‬حضور پالت رنگ در تعدادی‬ ‫بازلیتس در احیای اَشکالی بیانی چون حکاکیِ روی چوب نیز باعث شده‬
‫از نقاشــی‌هایش‪ ،‬که انگار روی مقبره یا بنای یادبودی جا خوش کرده‪،‬‬ ‫سابقه‌ی کار او در حوزه‌ی هنر مفهومی به چشم نیاید‪ .‬آثارِ اولیه‌ی کیفر‬
‫و استفاده از عناوین و نوشــته‌هایی که به یک «نقاش ناشناس» ارجاع‬ ‫در قالب کتاب بودند‪ ،‬کتاب‌هایی دربرگیرنده‌ی عکس‪ ،‬عکس‌هایی اغلب‬
‫می‌دهند‪ ،‬بيش از پيش ميان هنرمند و موضوع اثرش فاصله مي‌اندازند‪.‬‬ ‫از عناصري صحنه‌پردازي‌شــده که هنرمند روی‌شان نقاشی کشیده بود‪.‬‬
‫اما تماشــاگر آثارش نمی‌تواند جلوی این احساس خودش را بگیرد که‬ ‫كيفر در ادامه به زبانی تصویری‌گزينشي‌اي بسیار ُپرقابلیت رسید که در‬
‫گرفتار جذبه‌ی بیمارگونه و هراســناک این بناي معظم شده‪ ،‬بنايي كه‬ ‫گستره‌اش عکس و کلمات مکتوب غالب ًا با نقاشی‪ ،‬الک‌والکل‪ ،‬کوالژ‪ ،‬و‬
‫ِ‬ ‫خلفِ محتومِ کالسی‌سیســمِ رمانتیکِ کارل فردریش‬
‫ِ‬
‫شــینکل و لئو‬ ‫اشیایی يافته‌شده چون کاه‪ ،‬شن‪ ،‬و زغال ترکیب می‌شدند؛ این اشیا به‌خاطر‬
‫ُفن‌کلِنتسه است‪ .‬کیفر احتماالً از افسوس و دریغ معماران و تاریخ‌نگاران‬
‫تجدیدنظرطلب اوایل دهه‌ی ‪ 1980‬در قبال بسیاری از بهترین نمونه‌های‬
‫هم کیفیات لمسی و هم داللت‌های نمادین‌شان به آثار او راه یافته‌اند‪.‬‬
‫هنر کیفر رنگ و بوی شمایل‌نگاری‌های رمانتیکِ آلمانی را دارد‪ .‬آدمی‬
‫آنسلمکیفر‬
‫این ســبک معماری آگاه بود‪ ،‬نمونه‌هایی که بعد جنگ جهانی تخریب‬ ‫تنها در جنگل‪ ،‬تصویری تکرارشــونده در آثار اولیه‌ی او اســت‪ ،‬نماد‬
‫شده بودند‪ .‬ارزیابی این‌که هنرمند چقدر حق دارد در آثارش به اين‌گونه‬ ‫درون‌نگری و قدرت ناخودآگاه‪ .‬اما در منظره‌نگاری‌های تاریخیِ وسیع و‬
‫مضامین سياسي برانگيزنده گریز بزند‪ ،‬جزء الینفکي از هنر کیفر است‪.‬‬ ‫چشم‌انداز‌هایمعمارانه‌ی«آخرالزمانی»اشاستکهکیفربه‌روشنیدینش‬ ‫لو ُکرِسی‪/‬بهرنگ رجبي‬
‫ریچارد َک ُ‬
‫این هنر نیروی منحصربه‌فردش را از توانایی هنرمند در تعادل بخشیدن‬ ‫را به رمانتیسم و به‌خصوص به انگاره‌ی «امر واال» نشان می‌دهد‪ ،‬انگاره‌ای‬
‫به احساسات متضاد می‌گیرد‪ ،‬مثالً احساس انزجار و جذبه‌ي هم‌زمان‪.‬‬ ‫که به‌نظر می‌آید آثار او نگاهي هجوآميز به آن دارند‪ .‬مجموعه نقاشی‌های‬
‫مارک براندِنبورگ [نام منطق ‌ها‌ی در آلمانِ عصرِ امپراتوریِ مقدس روم] را‬
‫این مطلب ترجمه‌ای است از‪:‬‬
‫‪Richard Calvocoressi, «Anselm Kiefer», in The Romantic Spirit in German‬‬ ‫که مشخصه‌شان نوشته شدنِ نام مکان‌هایی تداعي‌انگيز بر سطحِ بوم است‪،‬‬ ‫آنسلم کیفر‪ /‬تیرک‌های سوخته‬
‫‪Anslem Kiefer / Burning Rods‬‬
‫‪Art 1790-1990, Edited by Keith Hartley et al, Thames & Hudson, 1994.‬‬ ‫می‌توان تمثلی خواند از حس فقدان و حتي نوستالژي نسبت به گذشته‌ی‬ ‫‪1984-87‬‬

‫‪....‬حرفه هنرمند ‪.... 58‬‬


‫ ‪297‬‬
‫آنسلم کیفر‬ ‫آنسلم کیفر‬
‫مالیخولیا‬ ‫چشم‌انداززمستانی‬
‫‪Anslem Kiefer‬‬ ‫‪Anslem Kiefer‬‬
‫‪Melancholia‬‬ ‫‪Winterlandschaft‬‬
‫‪1991‬‬ ‫‪1970‬‬

‫‪....‬حرفه هنرمند ‪.... 58‬‬


‫ ‪299‬‬
‫آنسلم کیفر ‪ُ /‬وگلينده‪ ،‬فلوسهيلده‪ِ ،‬ولگونده‬ ‫آنسلم کیفر ‪ /‬هفت کاخ مقدس‬
‫‪Anslem Kiefer / Woglinde, Floßhilde, Wellgunde‬‬ ‫‪Anslem Kiefer / Sieben Himmelspaläste‬‬
‫‪1991‬‬ ‫‪1991‬‬

‫‪....‬حرفه هنرمند ‪.... 58‬‬ ‫‪....‬حرفه هنرمند ‪.... 58‬‬


‫ ‪301‬‬ ‫ ‪300‬‬
‫ رؤیای یعقوب‬/ ‫آنسلم کیفر‬ ‫ روز ششم‬/ ‫آنسلم کیفر‬
Anslem Kiefer / Jacob's Dream Anslem Kiefer / Die Sechste
1996 .... 58 ‫حرفه هنرمند‬.... 1996
302 

You might also like